رتبه بندی ویلن های سریال Game of Thrones
![رتبه بندی ویلن های سریال Game of Thrones](https://fanavaraneh.com/blog/wp-content/uploads/2024/04/Best-Villains-in-Game-of-Thrones-780x470.jpg?v=1712668578)
رتبه بندی ویلن های سریال Game of Thrones : بخشی از چیزی که بازی تاج و تخت را بسیار جذاب میکند این است که حتی شخصیتهای شرور آن به اندازهای پیچیده هستند که میتوانند علاقه مخاطب را حفظ کنند و حتی در برخی موارد، وقتی در مقابل شخصیت شرور دیگری قرار میگیرند تشویق میشوند. در طول هشت فصل، طرفداران شاهد بهترین و بدترین چیزهایی هستند که وستروس ارائه کرده است، از شوالیههای فاسد گرفته تا سیاستمداران فریبنده که همگی در فناورانه در ادامه توضیح داده شده اند.
با این حال، به دلیل تعداد افراد شرور در بازی تاج و تخت، دشوار است که بگوییم کدام یک بهترین فرنچایز است. در حالی که پاسخ های واضحی مانند وایت واکرها وجود دارد، آنها بیشتر یک تهدید وجودی هستند تا شخصیت های واقعی. بهترین شرورهای سریال آنهایی هستند که طرفداران دوست دارند از آنها متنفر باشند و اغلب آنها با پیچیدگی اخلاقی، اقدامات به یاد ماندنی و انگیزه های شیطانی خود تعریف می شوند. در ادامه با معرفی رتبه بندی ویلن های سریال Game of Thrones همراه ما باشید…
بهترین شخصیت های شرور سریال بازی تاج و تخت
10- Balon Greyjoy بی رحم است اما یک شرور موثر نیست
تعداد کمی از شرورهای بازی تاج و تخت بیشتر از بالون گریجوی مورد تحقیر قرار می گیرند. بالون مسئول اولین شورش گریجوی بود که منجر به سوزاندن لنی اسپورت شد، و در نتیجه، او مورد تمسخر – و تمسخر – بسیاری از نخبگان وستروسی قرار گرفت. برای جلوگیری از عواقب این رویداد، بالون پسر باقی مانده خود، تئون، را به عنوان گروگان به شمال تحویل می دهد.
بالن در طول زندگی خود ثابت می کند که مردی جاه طلب است، نه حیله گر. او عمداً جنگی را آغاز می کند که برای آن هیچ متحد دیگری ندارد و نیروی انسانی لازم برای حفظ برتری خود را ندارد. شر واقعی او در قالب سنگدلی او ظاهر می شود و خانواده اش را نه یک بار، بلکه دو بار قربانی جاه طلبی های کوچک خود می کند. با این حال، در مقایسه با همتایان خود، بالون آنقدر رقت انگیز است که نمی تواند بهترین شرور بازی تاج و تخت باشد.
9 – سر گرگور کلگان بهترین سلاح برای استادانش است
سر گرگور کلگان – معروف به کوه – هرگز قرار نبود یک شرور ماکیاولیستی باشد. در عوض، او قرار است به عنوان یک سلاح زنده عمل کند که می تواند توسط مغز متفکران واقعی مانند تایوین لنیستر دستکاری شود. اندازه، قدرت وحشیانه و ظلم مطلق او سر گرگور را در هر موقعیتی به حریف خطرناکی تبدیل کرد و بیش از یک بار بود که طرفداران و قهرمانان داستان دوست داشتند او را ببینند که می میرد.
همانطور که در قتل وحشیانه اوبرین مارتل توسط کلگان نشان داده شده است، ارزش واقعی کوه به عنوان یک شرور ناشی از درد و رنجی است که او می تواند به دشمنان خود تحمیل کند. تبدیل شدن به یک خدمتکار زامبی مانند هیچ کاری برای کاهش ظلم و ظلم او انجام نداد و در پایان بازی تاج و تخت، او آنچه را که در پادشاهی وستروس با عنوان شوالیه پیش آمده تجسم میدهد.
8 – والدر فری یک ترسو با جاه طلبی بیش از حد بود
والدر فری که ذاتاً ترسو و زالو است، مردی است که می داند برای به دست آوردن آنچه می خواهد از خیانت استفاده کند. در خانه او و با حمایت او بود که عروسی بدنام سرخ رخ داد و به زندگی راب استارک، همسر راب و فرزند متولد نشده آنها پایان داد. آن لحظه به تنهایی والدر فری را به عنوان یکی از منفورترین شخصیت های تلویزیونی در تمام دوران تثبیت کرد و او در چند سال آینده به پاداش این عمل می بالد تا سرانجام به یک پایان خشن رضایت بخش در دستان آریا استارک برسد.
والدر تا حد زیادی رقت انگیز است. او از روی بغض قدرت را حفظ می کند و به همین دلیل آن را به دست می گیرد. او این کار را نکرد زیرا می خواست برای فرزندان بسیار بسیار خود سلسله ای ایجاد کند و مطمئناً این کار را نکرد زیرا فکر می کرد فرمانروای بهتری خواهد بود. در عوض، او فقط قدرتی می خواست تا لبخند را از روی صورت کسانی که دقیقاً می دانند او چه نوع مردی است پاک کند.
7 – اسپارو بلند تجسم غیرت است
بازی تاج و تخت با بررسی اینکه چگونه قدرت سیاسی می تواند برای خدمت به نیازهای افراد به جای بسیاری از افراد فاسد شود، به موفقیت مهمی دست یافت. فصل پنجم با بررسی این که چگونه می توان از اقتدار مذهبی برای انجام همان کار استفاده کرد، کمی مسیر را منحرف می کند. High Sparrow رئیس Faith Militant می شود، ارتشی از جنگجویان که فقط به High Sparrow سوگند یاد می کنند، و او از این قدرت استفاده می کند تا درک وحشیانه خود از ایمان خود را در تمام سرزمین های King’s Landing اعمال کند. حتی خانواده سلطنتی نیز از قضاوت او مستثنی نیستند.
جذابیت گنجشک بلند به او اجازه می دهد حتی بر شاه تامن تأثیر بگذارد و در واقع به جز نامش پادشاه شود. او زیرک، متعهد است، و به اندازه کافی جذابیت دارد تا آن را به نتیجه برساند. اگر او نمی مرد، به احتمال زیاد او شروع به گسترش “ایمان” خود به سایر نقاط کشور می کرد، صرف نظر از اینکه آنها پذیرفته می شدند یا نه. داستان او یکی از این است که چگونه رهبران، مهم نیست که چه شکلی دارند، باید مورد سوال قرار گیرند و چگونه ایمان کور می تواند منجر به جنایات شود.
6 – جافری باراتیون همان پادشاه احمقی بود که طرفداران از آن متنفر بودند
نقش جک گلیسون از شاه جافری باراتیون تحسین بسیاری را برانگیخت، زیرا او پادشاه پسر خراب و سادیست را زنده کرد. دوران حضور جافری در تاج و تخت دوران بیکفایتی و ظلم است و تصمیم او برای اعدام ند استارک در نهایت جنگ پنج پادشاه را آغاز میکند. این بزرگترین نشانگر بی لیاقتی جافری به عنوان پادشاه است، زیرا چهره های بی شماری سعی کردند او را در برابر این عمل وحشتناک مشاوره دهند.
در حقیقت، جافری بیشتر به عنوان یک شرور خشمگین است تا مؤثر. هیچ کاری که او انجام میدهد واقعاً به خانوادهاش کمک نمیکند، و علیرغم نشانههای آشکار که او نه قوی است و نه باهوش، جافری معتقد است که او بزرگترین پادشاهی است که تا به حال زندگی کرده است. به سختی می توان گفت که سرسی در تمام طول زندگی اش او را خراب کرده است، زیرا نشانه هایی وجود دارد که وضعیت روانی جافری در ابتدا ثابت نبوده است. صرف نظر از دلیل خلق و خوی بی ثبات او، پادشاه جوان یکی از منفورترین شخصیت های تاریخ تلویزیون است، صرفاً به دلیل ماهیت سادیستی اش.
5 – رمزی بولتون بی رحم ترین فرد در بازی تاج و تخت است
رمزی بولتون همیشه مورد توجه طرفداران بازی تاج و تخت خواهد بود. او مسلماً سادیستیترین شخصیتی است که تا به حال در بازی تاج و تخت ظاهر شده است و از روشهای مختلفی برای ایجاد درد و رنج بر دشمنان خود استفاده میکند و از رنج آنها لذت میبرد. اقدامات رمزی منجر به فروپاشی روانی تئون گریجوی می شود و او حتی پدر و برادر نوزاد تازه متولد شده خود را می کشد تا موقعیت خود را به عنوان رئیس آینده خانه بولتون حفظ کند.
تنها دلیلی که رمزی به عنوان یک شخصیت شرور بازی تاج و تخت در رتبه بالاتری قرار نمی گیرد این است که او به عنوان یک شخصیت شرور آنقدرها هم موثر نیست. در حالی که اقدامات او به شدت آسیب زا هستند، او چیزی بیش از یک کودک است که در دنیایی که در آن مردم زندگی هزاران نفر را برای موفقیت و قدرت خود قمار می کنند، سنگ تمام می گذارد. زمانی که رمزی سرانجام کنترل را به دست میگیرد، همه چیزهایی را که خانوادهاش به دست آوردهاند در عرض چند ماه از دست میدهد و به همان دردناکی میمیرد که تا به حال عذاب داده بود.
4 – روز بولتون یک رهبر بی رحم، اما با ثبات بود
رز بولتون به اندازه پسرش رمزی سادیست نیست، اما به همان اندازه ظالم است و به مراتب بیشتر از او دلسوز است. رز ارباب شمالی بود که در مراسم عروسی سرخ به راب استارک خیانت کرد و به زندگی لرد جانشین خود پایان داد تا کنترل شمال را به دست بگیرد. این از سابقه طولانی خانواده او با استارک ها سرچشمه می گیرد. رز خواهان کنترل و بازگشت به راههای قدیمیتر و وحشیانهتر بود که میتوانست از آن لذت ببرد.
تحت رهبری او، شمال یک بار دیگر به یک دست نشانده جنوب تبدیل شد و آنها را به چیزی بیش از یک عروسک خیمه شب بازی لنیستر تبدیل کرد. علیرغم خصومتی که اکثر خانههای شمالی نسبت به او داشتند، رز سطح بالایی از کنترل خود را در شمال حفظ میکند، زیرا هیچکس نمیتواند او را غصب کند. در واقع، این پسر خودش است که او را انجام می دهد، فقط به این دلیل که معتقد نیست روز به قول او احترام می گذارد. اگرچه این ارزیابی ناعادلانه نیست، اما شایان ذکر است که تنها پس از مرگ روز بود که شمال خود را آزاد کرد. او به اندازه ای ترس در اربابان شمالی ایجاد کرد تا مطمئن شود که هیچ کس جرات قیام علیه او را نخواهد داشت.
3 – یورون گریجوی یک پادشاه دزدان دریایی وحشتناک است
همانطور که بازی تاج و تخت به طرز دردناکی مشخص می کند، بالون گریجوی فقط صندلی یورون را برای او در شش فصل اول سریال گرم نگه می دارد. هنگامی که یورون اولین نمایش خود را انجام می دهد، با قتل بالون – برادر خود – شروع می کند و پس از اعتراف آشکار به اعمال خود در جمعی از جنگجویان آهنین، کنترل جزایر آهن را به دست می گیرد. جذابیت خام این مرد و وعدههای انعام او، علیرغم اینکه سالها ناپدید شده بود، در عرض چند دقیقه مردمش را جلب کرد.
اگرچه ممکن است یورون در کتابهای اصلی جورج آر آر مارتین بسیار ترسناکتر بوده باشد، او همچنان به عنوان یک شرور در اقتباس تلویزیونی Game of Thrones موفق است. رهبری او ناوگان جزایر آهن را احیا می کند و آن را به بزرگترین ناوگانی که وستروس تا به حال دیده است تبدیل می کند و به طور قانونی چندین اژدها برای خنثی کردن نقشه های او لازم است. اگر جاهطلبیهای یورون از توان او فراتر نمیرفت، او میتوانست به خوبی به عنوان بزرگترین پادشاه دزدان دریایی در تاریخ وستروسی شناخته شود.
2 – تایوین لنیستر با کفایت ترین شرور این سری است
برخی از شرورها با ظلم و بی رحمی شان سنجیده نمی شوند، بلکه با اثربخشی شان سنجیده می شوند. از این نظر، تایوین لنیستر به راحتی موفق ترین شرور بازی تاج و تخت است. او تنها کسی است که میتواند ادعا کند که هر کاری را که تا به حال انجام داده انجام داده است، پس از اینکه نام خانوادهاش را به شهرت رسانده، کنترل هفت پادشاهی را از طریق نوههایش به دست گرفته است، و هر کسی را که به اندازه کافی احمق برای سرپیچی از او باشد، سرکوب کرده است. یکی از نقاط ضعف او ناتوانی او در دیدن ماهیت واقعی خانواده اش است – چیزی که در نهایت به قیمت جان او تمام شد.
میراثی که تایوین از خود به جا می گذارد، یکی از سلطه مطلق است. بدون او، بسیاری از دشمنان دیگر از چوبکاری بیرون میآیند و نشان میدهند که شخصیت غالب او، اگرچه نفرتانگیز، در نهایت برای ثبات لازم است. تایوین ممکن است بهترین مرد یا پدر نبود، اما مطمئناً یک رهبر شایسته بود، کسی که وقف ساختن یک سلسله برای خانواده خود به هزینه دیگران شده بود.
1- سرسی لنیستر بی رحم ترین ملکه وستروس است
بارها سرسی لنیستر را کودکی در بدن یک زن توصیف کرده اند که با کوچکترین تحریکی با خشونت و کینه واکنش نشان می دهد. ناکامی های او به عنوان یک مادر به رفتار ظالمانه و خودستایی جوفری کمک کرد و او را ناخواسته در شروع جنگ پنج پادشاه مقصر ساخت. علاوه بر این، میل او برای انتقام، او را از احساسات پسر دیگرش، تامن، کور کرد، پسری که در نهایت از غم و اندوه پس از نابودی بزرگ سپت بیلور توسط مادرش، خود را کشت.
سرسی به اندازه کافی پیچیده است که بتواند بر دشمنانش غلبه کند، اما به ندرت فکر می کند که آنها ممکن است به گونه ای تلافی کنند که او نتواند از خود در برابر آن محافظت کند. پس از هشت فصل، این سرانجام منجر به مرگ او میشود، زیرا اقدامات او به زوال ذهنی دنریس تارگرین منجر میشود که با سوزاندن King’s Landing، نابودی Red Keep و مرگ بزرگترین شرور Game of Thrones به اوج میرسد.
دیدگاهی ثبت نشده است