دافنه کین جنگ ستارگان را بدترین عادت صدا زد
دافنه کین جنگ ستارگان را بدترین عادت صدا زد : دافنه کین ستاره Acolyte در مورد قسمت پنجم تکان دهنده صحبت می کند و از آن دفاع می کند. آخرین قسمت سریال جنگ ستارگان، با عنوان “شب”، اساساً یک دوئل سی دقیقه ای بین جدی و یک تاریکی بود که اکنون به عنوان غریبه شناخته می شود. این اپیزود نشان میدهد که چه کسی پشت نقاب The Stranger است و شخصیت شرور را به عنوان فردی که نباید با او درگیر شود، معرفی میکند، زیرا The Stranger اکثر جدایها، از جمله جکی لون Keen را میکشد، شخصی که شبیه یک شخصیت آخر بازی به نظر میرسید. آخرین قسمت ثابت کرد که سازنده Leslye Headland از کشتن عزیزانش نمی ترسد. در ادامه با فناورانه همراه باشید …
کین در صحبت با Entertainment Weekly در مورد کشتن شخصیتها صحبت میکند و از Headland به خاطر انجام این کار با تحسین تمجید میکند. او اشاره میکند که کارگردانهایی در حماسههای پرفروش وجود دارند که از کشتن شخصیتهایشان میترسند، یا وقتی این کار را انجام میدهند، گاهی آنها را با ترفندهای نوشتاری که کین احساس میکند کمی «شاد» هستند، زنده میکنند. کین میگوید از دیدن اینکه هدلند از کشتن شخصیتها نمیترسید خوشحال بود و گفت که هدلند به عنوان یک نویسنده یک ستون فقرات دارد و از تصمیم هدلند برای نشان دادن اینکه غریبه بهجای گفتن این حرف به بینندگان واقعاً یک شرور است، لذت میبرد. نظر او را در زیر بخوانید:
کارگردانهای زیادی در حماسههای پرفروش وجود دارند که از کشتن شخصیتهایشان بسیار میترسند، و با بازگرداندن شخصیتها به زندگی راحت هستند، و همه این ترفندهای نویسنده کوچک که به نظر من کاملاً گستاخ هستند. و من واقعاً دوست دارم که او واقعاً مردم را می کشت. زیرا اگر شما آن را خطرناک نمی کنید، پس چرا ما اینجا هستیم؟ چرا ما نگران داستان هستیم؟ چرا ما اهمیت می دهیم؟ لزلی به عنوان یک نویسنده چنین ستون فقراتی دارد که شما را مجبور کند عاشق این شخصیت ها شوید و سپس همه آنها را مانند خوک سلاخی کنید و بگویید: “آره، این شرور ماست. ما فقط نمی گوییم که او خیلی بزرگ و ترسناک است، ما در واقع به شما نشان می دهد که او چقدر بزرگ و ترسناک است.”
لزلی هدلند میداند که بهترین استوری لاین ها نیز شامل شکست خواهد شد
قسمت پنجم The Acolyte شاهد مرگ شخصیت های زیادی بود. در حالی که بیشتر اینها شخصیتهای ظاهراً بیاهمیت یا تازه معرفی شدهای بودند که میتوانستند هر لحظه کشته شوند، شخصیتهای دوستداشتنی دور از دسترس نبودند. این امر مرگ جکی را بیش از پیش ناراحتکننده میکند، زیرا وقتی بینندگان میبینند که دیگران چپ و راست کشته میشوند، احساس راحتی در دانستن اینکه شخصیتهای تثبیتشدهتر آسیبی نخواهند دید، احساس راحتی میکنند.
این مورد در مورد قسمت پنجم The Acolyte صدق نمیکرد و منجر به یک قسمت نفسگیر شد که خطرات را افزایش داد. نظرات کین با چیزی که یک داستان عالی را ایجاد می کند طنین انداز است. باید از دست دادن و خطر، تنش قوی و درگیری وجود داشته باشد که داستان را به جلو می برد. بدون این عناصر، روایتی باقی میماند که قانعکننده نیست، و مرگهایی که در قسمت میانی سریال The Acolyte اتفاق میافتد معنیدار هستند و از شعلههای ظاهری سریال برای ساختار قوی سخن میگویند. قهرمانان در نبرد اول شکست خوردند و اکنون پیروز شدن آنها نه تنها مورد نظر آنها، بلکه بینندگان نیز هستند.
دیدگاهی ثبت نشده است